سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ خوب

صفحه خانگی پارسی یار درباره

از چه عطری و اودکلنی و در چه موقعیتی استفاده کنیم

در دنیای مُد، عطر و ادوکلن هم مثل رخت و لباس و کفش و کلاه و . . . سال به سال، نو می‌شود اما هر عطری برای هر سن و هر موقعیتی مناسب نیست.

از عطرهایی مانند بولگاری، اسکادا و ایریا که رایحه سنگینی دارند، ترجیحا در محافل رسمی استفاده کنید. همیشه بهتر است که در مکان‌های رسمی از رایحه‌های تلخ، گرم، شیرین و تند استفاده کنید.

در ساخت عطرهای تلخ معمولا از اسانس‌هایی مانند ریشه درختان و ادویه‌های تند شرقی استفاده می‌کنند. عطرهای شیرین و گرم هم عطرهایی هستند که از بو و طعم شکلات و میوه‌های تابستانی برخوردارند.

 

از عطرهایی مانند مادام روشاز، گپ، هوگو و آزارو ترجیحا در محافل دوستانه و صمیمی استفاده کنید. همیشه بهتر است که در محافل دوستانه و صمیمی، از عطرهای سرد و ترش استفاده کنید.

عطر سرد به عطری می‌گویند که حس خنکی و تازگی را القا ‌کند. استشمام این عطرها معمولا باعث می‌شود که طعمِ میوه‌هایی مانند خیار و هندوانه را به خاطر بیاوریم.

عطر ترش به عطری می‌گویند که طعم مرکبات را به خاطر بیاورد. عطرهای ترش نیز القاکننده حس طراوت و شادمانی‌اند.

 

عطرهای سرد و ترش باعث آرامش روحی و رفع خستگی نیز می‌شوند. لابد دیده‌اید که در باشگاه‌های ورزشی، هوای داخل باشگاه را معمولا با رایحه‌های سرد و ترش مطبوع می‌کنند. عطرهایی با طعم گل‌های وحشی می‌توانند حس صمیمیت بیشتری به محیط القا کنند.

در بحث عطرها باید از عطر سال و عطر فصل صحبت کنیم. طبیعتا عطرهایی که بهتر است در روزهای گرم و آفتابی استفاده ‌شوند، با عطرهایی که مناسب روزهای سرد زمستان‌اند، یکسان نیستند.

در فصل بهار از عطرهای ملایم استفاده کنید. عطرهای ملایم و بهاری را معمولا از گل‌های بنفشه، تمشک و مگنولیا می‌گیرند.

 

در روزهای گرم تابستان برای ماندگاری بوی عطر باید به دفعات بیشتری از آن استفاده کنید. با این حساب، بهتر است که در فصل گرم از عطری استفاده کنید که ماندگاری بیشتری داشته باشد.

در فصل گرم، استفاده از رایحه‌های خنک و ترش، تلخ و ‌‌‌سرد، جنگلی و‌ وحشی بسیار خوشایند است. استفاده از رایحه های خنک و ترش در فصل تابستان، سرمای خوشایندی را به شما و اطرافیانتان منتقل می‌کند و درنتیجه از حس ِ‌گرمای محیط می‌کاهد تا به یک حس تعادل دمایی برسید.

 

ماندگاری عطرها در هوای سرد بیشتر است. یعنی در پاییز و زمستان با توجه به دمای پایین هوا، الکل موجود در عطر دیرتر تبخیر می‌شود. در فصل‌های سرد سال، بهتر است از رایحه‌های سنگین مانند عطرهای شیرین، تند و تلخ استفاده کنید.

اگر پوست‌تان چرب است، خوشحال باشید چون دوام و ماندگاری عطرها بر روی پوست‌های چرب و تیره بیشتر است. اما عطر برای پوست‌های روشن و خشک، در حکم یک مرطوب‌کننده است و دوام زیادی روی این پوست‌ها ندارد.

اگر پوست‌تان روشن و خشک است و می‌خواهید ماندگاری عطرتان بیشتر شود، بهتر است پیش از استفاده از عطر، از لوسیون‌های مرطوب کننده بدون بو استفاده کنید.

از زمان‌های گذشته، این باور همچنان پابرجاست که عطر و اودکلن را باید به پوست جلوی گردن و یا به مچ دست زد. واقعیت این است که زدن عطر بر روی محل نبض‌ها (مانند: مچ‌دست، مچ پا، پشت زانوها و نبض گردن) باعث متصاعد شدن رایحه عطر شده و کلا خوشایند است اما پزشکان توصیه می‌کنند به گردنتان عطر نزنید چرا که این کار، احتمال بیماری‌های پوستی را در این ناحیه افزایش می‌دهد.


پیام مدیریت وبلاگ

پیام مدیریت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به
سایت   خوش آمدید . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این
وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن
کیفیت مطالب وبلاگ یاری رسانید . برای سریع تر رسیدن به مطلب مورد نظر از
آرشیو موضوعی استفاده کنید همچنین میتونید به آرشیو مراجعه کنید. برای تبادل لینک , لوگو ,بنر یا آر اس اس از طریق نظرات به ما اطلاع دهید .


با خطاهای شناختی بیشتر آشنا شویم

خطای هفتم: استدلال احساسی
افرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس
کننده واقعیت ها هستند. این نوع
استدلال احساسی ما 
را از بسیاری واقعیت ها دور نگه می دارد . به طور مثال : «از سوار شدن در هواپیما وحشت دارم، چون
پرواز با هواپیما بسیار خطرناک
است».« یا احساس گناه می کنم پس باید آدم بدی
باشم». یا «خشمگین هستم، پس معلوم می
شود با من منصفانه برخورد نشده است.» یا «چون
احساس حقارت می کنم، معنایش این است
که فرد درجه دومی هستم». یا «احساس نومیدی می کنم،
پس حتما باید نومید
باشم». 

خطای هشتم: باید ها
انتظار دارید که اوضاع آن طور باشد که شما می خواهید و
انتظار دارید .همیشه این انتظار
محقق نمی شود و یا با درصد کمتری محقق می شود. به
طور مثال نوازنده بسیار خوبی پس
از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید
اینهمه اشتباه می کردم». آنقدر
تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی
حال و روز بدی داشت. انواع و
اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می کنند،
همین روحیه را ایجاد می نمایند
.
آن دسته از عبارت های «باید» دار که بر ضد شما به
کار برده می شوند،به احساس تقصیر
و نومیدی منجر می گردند. اما همین باورها، اگر
متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی
شود منجر به خشم و دلسردی می گردد«نباید این قدر
سمج باشد».خیلی ها می خواهند با

«
باید»
ها و «نباید»ها به خود انگیزه بدهند. «نباید آن
شیرینی را بخورم». این نوع
فکر اغلب بی تاثیر است زیرا«باید» ها 
تولید تمردد می کنند و اشخاص تشویق میشوند که درست برعکس آن را انجام دهند

خطای نهم: برچسب زدن
برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است. به جای اینکه
بگویید«اشتباه کردم». به خود برچسب
منفی می زنید:«من بازنده هستم». گاه هم اشخاص به
خود برچسب «احمق» یا «شکست خورده
»
و غیره می زنند. برچسب زدن غیر منطقی است، زیرا
شما با کاری که می کنید ، تفاوت
دارید. انسان وجود خارجی دارد اما «بازنده» و
«احمق» به این شکل وجود ندارد. این
برچسب ها تجربه های بی فایده ای هستند که منجر به
خشم، اضطراب ، دلسردی و کمی عزت
نفس می شوند. گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی
کسی در مخالفت با نظرات شما حرفی می
زند ممکن است او را متکبر بنامید. بعد احساس می
کنید مشکل به جای رفتار یا اندیشه
بر سر«شخصیت» یا «جوهر و ذات» او است. در نتیجه او
را به کلی بد قلمداد می کنید و
در این شرایط فضای مناسبی برای ارتباط سازنده
ایجاد نمی شود
. 

خطای دهم : شخصی سازی و سرزنش
در این خطا، فرد خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می
کند که به هیچ وجه امکان کنترل آن
را نداشته است. وقتی زنی از آموزگار پسرش شنید که
او در مدرسه خوب درس نمی خواند با
خود گفت « این نشان می دهد که من مادر بدی هستم» و
چه بهتر که این مادر علل واقعی
درس نخواندن فرزندش را می جست تا او را کمک کند.
شخصی سازی منجر به احساس گناه ،
خجالت و نا شایسته بودن می شود . بعضی ها هم عکس
این کار را می کنند و سایرین و یا
شرایط را علت مسائل خود تلقی می کنند و توجه
ندارند که ممکن است خود در ایجاد
گرفتاری سهمی داشته باشند « علت زندگی زناشویی بد
من این است که همسرم منطقی نیست». سرزنش به خاطر
ایجاد رنجش اغلب موثر واقع نمی شود.

با خطاهای شناختی بیشتر آشنا شویم

امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم
آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ،
ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از
خطاهای شناختی ورطه ای بسیار
خطرناک و سهمگین می داند. شاید بسیاری از گرفتاری
های مردم ما به دلیل آلوده بودن
افکار ما به این نوع خطا ها 
باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت،
   
پرخاشگری
و بسیاری از رفتارهای غیر
عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند. آلبرت
الیس روان شناس معروف این خطاها
را شناسایی و
در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است.
انسانهایی که
تفکر غیر منطقی دارند و یا 
خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، 
در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها
ندارند. شاید عدم
اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می
شوند. در این نوشتار سعی بر آن
است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال
های روشن و واضح بیان شوند. امید
است بسیاری از نگرانی ها، حالات و افکار نامطلوب 
که در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند، با اطلاع رسانی از بین
بروند
. 
خطای اول: تفکر همه یا هیچ
در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک
رفتار، فکر، موفقیت ، ، پدیده یا
موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر
از کامل ، شکست بی چون و چراست
.
عدم قناعت به مقدار و یا بخشی از یک کار ، یک
فعالیت و یا یک امتیاز ، آنها را از
مزایای آن امر محروم می کند.
 
به
طور مثال عده ای این نوع تفکر را
دارند که یا باید فلان ماشین را داشته باشند 
یا اصلا هیچ ماشینی را نمی خواهند.  این
نوع تفکر در بسیاری از قسمت های زندگی دیده می شود
.
در مثالی دیگر مدرس دانشگاه بیان می دارد که اگر
این تعداد دانشجو بود و با این
شرایط به طور مثال من این درس را خواهم داد. در
مثال دیگر خانمی که رژیم لاغری
گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: برنامه
لاغری من دود شد و به هوا رفت
.
با این طرز تلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ
بستنی را تا به آخر نوش جان
کرد

خطای دوم:تعمیم مبالغه آمیز
افرادی که 
این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از
مقدار واقعی آن می بینند. شدت و
مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در
ذهن فرد قرار دارد. فردی که دچار
این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک
ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار
و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون
هرگز و همیشه توصیف می کند
.
فروشنده دوره گرد افسرده ای که فروش خوبی نداشته و
در حال رانندگی پرنده ای به شیشه
اتومبیلش خورده بود گفت: چه بد شانس هستم، پرنده
ها همیشه به شیشه اتومبیل من می
خورند. شاید بتوان این طور بیان کرد که این افراد به
دلیل مبالغه در
بخشی از افکار ، نمی توانند جوانب مثبت زندگی را
ببینند. شاید در مثال ذکر شده
بتوان این طور بیان کرد که این فروشنده دوره گرد
ازخیلی مواهب که دارد غافل است و
این که او ماشینی دارد که خیلی از فروشندگان دیگر
ندارند

.  

خطای سوم: فیلتر ذهنی
افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه
منفی همه واقعیت
 
را تار می بینند. به جزیی از یک حادثه منفی توجه می
کنند و بقیه را فراموش می کنند.عدم
توانایی در دیدن بخش های مهمتر این حوادث ، عاملی
است که ذهن ما را درگیر می کند
.
 
شبیه
چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می کند. به
مثالی توجه
کنید: به خاطر طرز برخورد شایسته خود با همکاران
اداره، از طرف رئیس اداره
 تشویق
می شوید، اما در این میان و در حین دریافت جایزه
یکی از
همکاران کلمه ای نه چندان جدی در مقام انتقاد به
شما می گوید. روزهای طولانی
 در
حالی که همه گفته های مثبت و مراسم با ارزش تشویق
را فراموش می
کنید، تحت
تاثیر این انتقاد بسیار جزئی یک همکار، رنج می
برید. 



خطای چهارم: بی توجهی به امر مثبت
افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و با ارزشی به جنبه ها ی
مثبت زندگی خود ندارند و همیشه
 نکات
مثبت را برای خود بی اهمیت جلوه می دهند. با بی
ارزش شمردن
تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند.
کارهای خوب خود را بی اهمیت می
خوانند، معتقدند که هر کسی می تواند این کار را
انجام دهد. بی توجهی به امر مثبت
شادی زندگی را می گیرد و شما را به احساس ناشایسته
بودن سوق می دهد. به طور
مثال 
نگهبان ساختمان تجاری با تیز هوشی موفق به شناسایی
یکی از سه
سارقی شده بود که در هفته قبل از یکی از مغازه های
این ساختمان دزدی کرده بودند
.
مسئول ساختمان ضمن قدردانی از نگهبان که بعد از
چند روز موفق به کشف این گره شده
بود از نگهبان خواست که 
یکی از روزهای هفته زمانی را مشخص کند که در جلسه ای با حضور افراد و مالکین ساختمان از زحمات
وی قدردانی شود. نگهبان امروز و
فردا کرده و یکسره میگفت کار
مهمی نکرده ام و از تعیین وقت سرباز می
زد. 

خطای پنجم :نتیجه گیری شتابزده
بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده
می کنید
. ذهن خوانی:
بدون بررسی کافی نتیجه میگیرید که کسی در مورد شما
منفی فکر می
کند.
پیشگویی:
پیش بینی می کنید که اوضاع بر خلاف میل شما در جریان خواهد بود. بدون هر گونه بررسی می گویید«
آبرویم خواهد رفت، از عهده انجام
این کار برنخواهم آمد». و اگر افسرده باشید ممکن
است به خود بگویید «هرگز بهبود
نخواهم یافت.»

خطای ششم: درشت نمایی
از یک سو در باره اهمیت مسایل و شدت اشتباهات خود
مبالغه می کند و از سوی دیگر ، اهمیت
جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آنچه هست برآورد
می کند

به دلیل اعتماد به نفس پایین، این افراد چون خود را نسبت
به دیگران دست کم می گیرند، در
صورت انجام کاری خطا 
، این اشتباه خود را خیلی پررنگ تر از حد و حدود واقعی آن اشتباه می بیند. به طور مثال شخصی دوست
قدیمی خود را می بیند و به او سلام
می گوید، دوست قدیمی مانند همیشه سلام او را به
گرمی جواب نمی دهد. او از این مسئله
ناراحت می شود و این واقعه را برای خود فاجعه تلقی
می کند. این درحالی است که شاید
دلایل مختلفی برای سرد برخورد کردن وجود داشته
باشد. از طرفی این قدر هم مهم نباشد
ولی ساعتها این مسئله ذهن فرد را درگیر خود می کند



روان سالم چگونه است؟؟؟

روان سالم چگونه است؟؟؟
نقش ارزش‌ها در
سلامت روان

طبق تحقیقات انجام شده، عامل پیدایش بسیاری ازنا سازگاری
ها و
نابهنجاری های روانی ناشی از تضادهای ارزشی و عدم استقرار
یک نظام ارزشی سازمان
یافته در فرد ذکر شده است.


اسلام ویژگی های شخصیت نابهنجار و بیمار و به تعبیر اسلامی «فی قلوبهم مرض» را در بعد عقیدتی ، عاطفی ،
عقلانی، شناختی و خصوصیات
بدنی بیان کرده است.


یکی از شرایط لازم جهت دست یابی به سلامت روان، برخورداری از یک نظام ارزشی منسجم می باشد.
دراین مقاله به تعریف سلامت روانی و به7 ملاک داشتن روانی سالم از نظر ونتیز اشاره می کنیم.در
مطالعه بعد، سلامت روانی
را
از نظر اسلام مورد بررسی قرار خواهیم داد
.


در
آستانه قرن بیست و یکم،
انسان مضطرب، افسرده و بحران زده ی عصر حاضر، بیش از هر
زمان دیگری خود را درگیر
سؤال هایی اساسی می یابد. می توان بر این نکته تأکید کرد
که ارزش ها ،اساس و بنیان
یکپارچگی شخصیت سالمند. در حقیقت، ارزش ها، سازمان دهنده
های اصلی اعمال و رفتارهای
شخصیت رشدیافته به شمار می روند و سلامت روان، بی تردید،
محصول چنین شخصیتی است. با
توجه به روابط موجود بین ارزش ها و سلامت روان، معیارهای
سلامت و بیماری روانی از
دیدگاه اسلام مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. اما پیش از
این، تعریفی از سلامت
روانی ضروری به نظر می رسد:

 


تعریف"سلامت
روان
"


تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت
تمامیت و یکپارچگی شخصیت
تاکید ورزیده اند. گلدشتاین
GOLDSTEIN K
،
سلامت روانی را تعادل بین اعضا و محیط در
رسیدن به خود شکوفایی می داند.چاهن
(CHAUHANSS 1991)
نیز سلامت
روانی را وضعیتی از
بلوغ روان شناختی تعبیر می کند که عبارت است از حداکثر
اثربخشی و رضایت به دست آمده
از
تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت
نسبت به خود و دیگران
می
شود. در سال های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی،
«سلامت روانی» را در سه بخش
تعریف کرده است:


بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:

الف.
تسلط بر هیجان های خود؛

ب.
آگاهی از ضعف های خود؛


ج.
رضایت از خوشی
های خود.


بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:

الف. علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی؛

ب.
احساس تعلق به یک گروه؛


ج.
احساس
مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.


بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:

الف. پذیرش مسئولیت ها؛

ب.
ذوق توسعه امکانات و علایق خود؛


ج.
توانایی اخذ تصمیم های شخصی؛


د.
ذوق خوب کار کردن
.


چاهن به
ذکر پنج الگوی رفتاری در ارتباط با سلامت روان مبادرت
ورزیده است
:


1-
حس مسئولیت پذیری: کسی که دارای سلامت روان است، نسبت به
نیازهای دیگران حساس بوده و
در
جهت ارضای خواسته ها و ایجاد آسایش آنان می کوشد
.


2-
حس اعتماد
به خود
:
کسی که واجد سلامت روانی است، به خود و توانایی هایش
اعتماد دارد و مشکلات را پدیده
ای
مقطعی می انگارد که حل شدنی است. از این رو، موانع، خدشه
ای به روحیه او وارد
نمی سازد.


3-
هدف
مداری: به فردی اشاره دارد که واجد مفهوم روشنی از آرمان
های زندگی است و از این رو، تمامی نیرو و خلاقیتش را در
جهت دست یابی به این اهداف
هدایت می کند.


4-
ارزش های
شخصی: چنین فردی در زندگی خود، از فلسفه ای خاص
مبتنی بر اعتقادات، باورها و اهدافی برخوردار است که به
سعادت و شادکامی خود یا
اطرافیانش می انجامد و خواهان افزایش مشارکت اجتماعی است.


5-
فردیت و یگانگی: کسی که دارای سلامت روان است، خود را جدا و متمایز
از دیگران می شناسد و می
کوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه دهد، به
گونه ای که نه همنوایی کور و
ناهشیارانه با خواسته ها و تمایلات دیگران دارد و نه توسط
دیگران مطرود و متروک می
شود.


ملاک های
سلامت روان


ونتیز
(.VENTIS LW 5991)
سلامت روان را وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از:


1-
رفتار
اجتماعی
مناسب؛

2-
رهایی از
نگرانی و گناه؛


3 -
فقدان
بیماری روانی؛


4 -
کفایت
فردی و خودمهارگری؛


5 -
خویشتن
پذیری و خودشکوفایی؛


6 -
توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت؛

7 -
گشاده
نگری و انعطاف پذیری
.