درد زندگی
درد زندگی
درد زندگی عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست ، بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناکترین حالت شکسته شده.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه نداشتن شانههای محکمی است که بتوانی به آنها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام رسانی.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سختترین شرایط همدم تو باشد.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگترین احساس زندگی است.
عمیقترین درد در زندگی، مردن نیست، بلکه یخبستن وجود آدمها و بستن چشمها است کاش میشد همچو آواز خوش یک دورهگرد ، زندگی را بار دیگر دوره کرد |