وبلاگ خوب

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خواب آرام با ورزش

 

خواب آرام با ورزش   

خوب بخوابید تا بهتر زندگی کنید

کسی که خوب نمی خوابد مانند یک شخص عصبی ، در وضعیت هوشیاری نامناسبی به سر می برد .

حدود یک سوم از زندگی انسان در خواب می گذرد ولی با این حال بیشتر ما درباره آن اطلاعات چندانی نداریم . داشتن خواب خوب در شب ، روی سلامتی و نشاط ،رفتار زندگی شغلی و زناشویی و هیجان های ما اثر می گذارد همچنین در افزایش توانایی فرد در مقابله با فشارهای عصبی و تقویت دستگاه ایمنی بدن و در مبارزه با بیماری ها نقش به سزایی دارد.

ورزش کنید تا خوب بخوابید

شاید قدیمی ترین راهکار ارائه شده برای خوب خوابیدن ورزش کردن باشد . در حقیقت فعالیت بدنی با ایجاد تعادل بیولوژیکی بین سیستم عضلانی و عصبی ،شخص را برای خواب آماده می سازد پیاده روی و ورزش های سبک بدن را برای خوابیدن آماده می سازد انجام ورزش شدید قبل از خواب می تواند شما را از خوابیدن محروم سازذ

توصیه های جدی برای خواب بهتر

سعی کنید همیشه در ساعت معینی به تخت خواب بروید و یا از خواب بیدار شوید تا بدن تان به زمان معین خواب و بیداری عادت کند

بهترین مقدار خواب برای یک فرد بالغ 7 الی 9 ساعت است

سعی کنید طی روز تا احد امکان تحرک بدنی داشته باشید و بیشترین زمان خود را صرف کارهای یکنواخت و خسته کننده نکنید

دوش اب ولرم می تواند خواب خوبی را به ارمغان آورد

برای داشتن خوابی آرام چگونه ورزش کنیم

نیازی نیست که همه روزیه ورزش کنید معمولا سه جلسه ورزش در هفته کافی است

به این شکل که 5 تا 10  دقیقه بدن خود را گرم کنید و بعد به مدت 20 دقیقه به ورزش در (پیاده روی )هوازی بپردازید .

برای گرم کردن بدن ورزش های نرم . سبک و بدون فشار انجام دهید خیلی آرام مفاصل خود را نرم نمایید

گرم کردن درجه حرارت بدن را افزایش می دهد و عضلات را نرم تر میکند و به جریان خون بدن می افزاید

تمرین های کششی نیز به علت ممانعت از کشیده شدن مفاصل ورباط ها بسیار موثر هستند البته در حین انجام این تمرینات ، با از حرکات شدید و سخت پرهیز کرد

منبع :نسیم خراسان شمالی

 


از تله ها دوری کنید

زن ها فقط در پی شادی و خوشی نیستند. سیم کشی مغز آنها نسبت به مردان کاملاً متفاوت است

آنها در جستجوی ناسازگاری، کشمکش، غم، و بی ثباتی نیز می باشند..

دوست دارند به خاطر هیچ دعوا به پا کنند.

و از آنجا که می خواهند دائماً قوت قلب پیدا کنند، عادت دارند اوضاع را نا آرام کنند.

آنها موجوداتی بسیار احساسی هستند.

و به خاطر همین خصوصیات است که دائماً تله هایی برای مردان درست میکنند تا وفاداری و تعهد و انگیزه و علاقه ی آنها را بسنجند..

اکثر این تله های به شکل سوالاتی معصومانه پرسیده می شود.

معصومانه؟؟

فکرش را بکن! در واقع این سوالات به این دلیل طراحی شده اند تا مردها را درمانده کرده و به افسوس خوردن بیندازد،

چون مجازات شکست و درماندگی، بیرحمی است.

این تله ها، مثل بازیهایی کودکانه به نظر می رسد که زن ها، مردها را مجبور به شرکت در آن می کنند.

هیچ راهی برای فرار شما از شر این تله ها وجود ندارد،

و تنها راهی که پیش روی شماست این است که بتوانید از این تله ها جان سالم به در ببرید..

این به آن معنی است که یاد بگیرید چطور از کنار حقیقت رد بشوید (یعنی دروغ بگویید!)،

چون وقتی زنی این سوالها را از شما می پرسد، مسلماً به دنبال یک جواب صادقانه نیست.

او خودش می خواهد که به او دروغ بگوئید

و وقتی شما این کار را می کنید، قادر خواهید بود که موقتاً او را ساکت کنید و کمی هم احترام و ارزش برای خودتان بخرید.

در اینجا به برخی از متداولترین این سوالها اشاره می کنیم.

به همراه سوالات جواب های صادقانه و کودکانه بعضی از مردها و سوالاتی زیرکانه و دروغکی بعضی دیگر را برای شما آورده ایم. با ما همراه باشید.





* "به چه فکر می کنی؟"

خانمها کمی مغرور هستند هستند.

آنها تصور می کنند ماه و خورشید به دور آنها میچرخند.

پس وقتی زنی این سوال را می پرسد، منظور واقعیش این است که:

"آیا الان داری به من فکر می کنی؟"

روانشناسی زنانه اش، او را وادار میکند که تصور کند که بر فکر شما حکمفرما است.



پاسخ های نادرست:

"داشتم فکر میکردم بازی کی شروع می شود."

"اون دختر خوشگل که الان رد شد را دیدی؟"

"شام"



پاسخ های زیرکانه:

"داشتم فکر می کردم امروز چقدر خوشگل شدی."

"داشتم فکر می کردم چقدر مرد خوش شانسی بوده ام که با تو روبه رو شدم."

"داشتم درمورد اون روزی که پارسال رفتیم پارک فکر می کردم، چقدر خوش گذشت."







* "فکر می کنی من چاقم؟" (به نظرت تو این لباس چاق به نظر می رسم؟)


منظور واقعی او این است که،

"با اینکه 5 سال است که دیگه پامو تو باشگاه نگذاشتم، فکر میکنی هنوز از نظر جنسی جذاب هستم؟"

این سوالی بسیار پیچیده است، چون خودش می داند که چاق شده است. او از شما می خواهد که به او دروغ بگویید.



پاسخ های نادرست:

"آره، باید وزنت را بیاری پایین."

جدیداً متوجه شدم که رانها و شکمت چاق شده است."

"نسبت به کی؟"



پاسخ های زیرکانه:

او را با چنان حیرت و شگفتی نگاه کنید، . در شگفت باشید که چطور حتی به فکرش رسیده چنین سوالی بپرسد.

به طور مستقیم پاسخ ندهید، درعوض مثلاً بگویید، "تو زیباترین زنی هستی که به عمرم دیده ام."







* "تو مجذوب چه چیز من شدی، هوشم یا جسمم؟"

این یکی از کامل ترین تله های زنانه است.

منظور واقعیش این است که،

"آیا تو فقط از نظر جنسی مجذوب من شدی و منو فقط برای می خواهی؟"

اگر به او جواب بدهید که به خاطر زیرکی و هوشش مجذوب او شدید، ناراحت شده و خواهد پرسید

"پس فکر میکنی که من زشتم؟"

و اگر هم بخواهید از ظاهر زیبایش تعریف کنید باز هم جوابی دیگر برایتان دارد.



پاسخ های نادرست:

نگاه پر طمعی به بدنش بکنید و از آن تعریف کنید.



پاسخ های زیرکانه:

"می دانی عزیزم چی منو مجذوب تو کرده؟ تو ترکیبی عالی از زیبایی و هوش هستی. من همه چیزت را دوست دارم."




* "اگه میتونستی با یکی از دوستهای من رابطه داشته باشی، کدومو انتخاب می کردی؟"

این یکی از تله های قدیمی برای سنجش وفاداری شماست.

خیلی باید دقت کنید تا با کله تو چاه نیفتید.



پاسخ های نادرست:


مشتاقانه جواب می دهید "ندا" و در ذهنتان صحنه هایی گرم و پرحرارت از دوستی با او را تصور می کنید..

بدتر اینکه جواب بدهید، "انتخاب سختیه. نمی دانم ندا را انتخاب کنم یا شیرین را."



پاسخ های زیرکانه:

تو آنقدر زیبا و جذاب هستی که من به هیچ وجه دوست ندارم با کس دیگری رابطه داشته باشم."

"تاحالا درمورد دوست های تو اینطوری فکر نکرده ام. نمی تونم کسی را انتخاب کنم."



* "دوسم داری؟


منظور واقعی او این است که،

"آیا این رابطه در آخر به ازدواج ختم می شود یا اینکه من دارم وقتم را تلف تو می کنم؟"

یادتان باشد که خانمها به ازدواج و رابطه مثل کار و بیزینس نگاه می کنند

و اگر ببینند رابطه ای هیچ فایده ای برایشان ندارد، راغب به ادامه آن نیستند.



پاسخ های نادرست:

"بهت انس گرفته ام.."

"تا منظورت از دوست داشتن چی باشه.."

"فکر می کنم."



پاسخ های زیرکانه:

در اینجا هم باید تا می توانید از پاسخ مستقیم طفره بروید. پس مثلاً بگویید، "تو کامل ترین زنی هستی که تا به حال دیدهام. خیلی خوشحالم که در کنار تو هستم."



* "تا حالا با چند تا زن رابطه داشته ای؟"


فکرهایی که در مغزش می گذرد سوالاتی هستند مثل،

"چطور توانسته ای با زنی غیر از من رابطه داشته باشی؟"، "آیا هنوز به این زن ها فکر میکنی؟"، و "آیا آنها شریک های جنسی بهتر از من بوده اند؟"



پاسخ های نادرست:

شروع کنید به دونه دونه شمردن و نام بردن.



پاسخ های زیرکانه:

"یادم نمی آید عزیزم، چون از وقتی با تو آشنا شدم دیگه کسی برام اهمیت نداره."


از تله ها دوری کنید


دراینجا فقط به چند مدل از تله های خانم ها اشاره کردیم.

تله های بیشمار دیگری وجود دارد که شما باید سعی نید با احتیاط و دقت زیاد از آنها عبور کنید.

یادتان باشد: اون به دنبال واقعیت نیست. تنها چیزی که از شما می خواهد این است که به او دروغ بگویید و او را از نظر روحی آرام کرده و اطمینانی دوباره به او بدهید. ولی حواستان باشد که اگر در جواب دادن دقت نکنید، به دام می افتید


یه نامه خیلی جالب

علاقه و محبت شدیدی که سابقا به تو ابراز می کردم
دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو
روز به روز بیشتر میشود و هرچه تو را بیشتر می شناسم
به دورویی و دورنگی تو بیشتر پی می برم و
این احساس در قلبم جای می گیرد که بالاخره باید
از هم جدا شویم و دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم که
روزی شریک زندگی تو باشم
اگرچه دوستی با برگها بهاری کوتاه بود ولی
بسیاری از اوراق و صفحات زندگی تو برای من روشن شده و مطمئن هستم که
جز تظاهر و دورویی چیز دیگری نیست
اگر دوستی ما سر بگیرد تمام عمر را
با پشیمانی خواهم گریست و اگرچه افسانه ی آشنایی ما غیر از این باشد از هم جدا
خوشبخت می شویم و حالا لازم است بگویم
این موضوع را هیچ وقت فراموش نکن و مطمئن باش
این نامه را سرسری نمی نویسم و چقدر ناراحت کننده است اگر
در صدد دوستی با من باشی بنابراین من از تو می خواهم
جواب نامه را ندهی چون نامه ی تو سراسر از
دروغ و تظاهر و خالی از هر گونه
محبت و علاقه است و تصمیم گرفتم برای همیشه
تو و یادگار عشقت را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمی توانم
دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم


حالا اگر می خواهی به علاقه و محبت من نسبت به خودت پی ببری نامه ای را که نوشتم دوباره یک خط درمیان بخوان.


بخشی از نامه چارلی چاپلین به دخترش

چارلز اسپنسر چاپلین یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان سینمای هالیوود و یکی از نوابغ برگزیده و مطرح سینمای جهان است. او در زمانی که در اوج موفقیت بود با اونااونیل ازدواج کرد و از او صاحب 7 یا 8 بچه شد ولی فقط یکی از این بچه ها که جرالدین نام دارد استعداد بازیگری را از پدرش به ارث برده و چند سالی است که در دنیای سینما مشغول فعالیت است و اتفاقا او هم مثل پدرش به شهرت و افتخار زیادی رسیده و در محافل هنری روی او حساب می کنند. چند سال پیش وقتی جرالدین تازه می خواست وارد عالم هنر شود، چارلی برای او نامه ای نوشت که در شمار زیبا ترین و شور انگیزترین نامه های دنیا قرار دارد و بدون شک هر خواننده یا شنونده ای را به تفکر وادار می کند. این نامه به حدی زیبا و آموزنده است که با درک آن به شخصیت والای این هنرمند محبوب پی خواهیم برد.

دخترم جرالدین، از تو دورم ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه تاتر با شکوه (شانزلیزه). این را میدانم چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر شکوه نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیرخان تاتار شده است.

جرالدین، در نقش ستاره باش و بدرخش اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند به تو فرصت هوشیاری داد بنشین و نامه ام را بخوان. من پدر تو هستم و امروز نوبت توست که صدای کف زدنهای تماشاگران گاهی تو را به آسمانها ببرد. به آسمان ها برو ولی گاهی هم به زمین بیا و زندگی مردم عادی را تماشا کن. زندگی آنان که پاهایشان از بینوایی میلرزد و هنرنمایی میکنند.

من خود یکی از ایشان بوده ام. دخترم تو درست مرا نمی شناسی! در آن شبهای بس دور با تو قصه های بسیار گفتم اما غصه های خود نگفتم که آن هم داستانی بس شنیدنی دارد. داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گیرد داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام من درد نابسامانی را کشیده ام و از اینها بدتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج میزند و سکه آن رهگذر غرورش را خرد میکند. با این همه من زنده ام و از زندگان پیش از آنی که بمیرند حرفی نباید زد.

دخترم دنیایی که تو در آن زندگی می کنی دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تاتر بیرون می آیی آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را جویا شو و اگر باردار بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت مبلغی پنهانی در جیبش بگذار. به نماینده خود در پاریس گفته ام فقط وجه این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا بپردازد ولی برای خرجهای دیگرت باید صورتحساب آن رابفرستی. دخترم گاه و بیگاه با مترو و اتوبوس شهر را بگرد و مردم را نگاه کن، زنان بیوه و کودکان یتیم را بشناس و دست کم روزی یکبار بگو : من هم یکی از آن ها هستم.

تو واقعا یکی از آنان هستی نه بیشتر. هنر قبل از آنکه دو بال به انسان بدهد اغلب دو پای او را می شکند. وقتی به مرحله ای رسیدی که خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی همان لحظه تاتر را ترک کن و با تاکسی خود را به حومه پاریس برسان من آن جا را خوب می شناسم. آن جا بازیگران همانند خویش را خواهی یافت که از قرنها پیش زیباتر از تو چالاکتر از تو و مغرور تر از تو هنر نمایی می کنند اما در آن جا از نور خیره کننده تاتر(شانزه لیزه)خبری نیست.

دخترم جرالدین، چکی سفید امضا برایت فرستاده ام که هر چه دلت می خواهد بگیری و خرج کنی ولی هر وقت خواستی دو فرانک خرج کنی با خود بگو سومین فرانک از آن من نیست. این برای یک مرد فقیر و گمنام است که امشب به یک فرانک احتیاج دارد. جستجو لازم نیست این نیازمند گمنام را اگر بخواهی در همه جا خواهی یافت. اگر از پول و سکه برایت حرف می زنم برای آن است که از نیروی فریب و افسون پول این فرزند بیجان شیطان خوب آگاهم. من زمانی دراز در سیرک زیسته و همیشه و هر لحظه برای بندبازان روی ریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام.

اما دخترم این حقیقت را بگویم که مردم برروی زمین استوار و گسترده بیشتر از بندبازان بر روی زمین استوار سقوط می کنند. شاید شبی درخشش گرانبها ترین الماس دنیا تو را فریب دهد و آن شب است که این الماس آن ریسمان نا استوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است. روزی که چهره زیبای یک اشراف زاده بی بند و بار تو را بفریبد و آن روزی است که بند بازی ناشی خواهی بود و همیشه بندبازان ناشی سقوط می کنند.

از این رو دل به زر و زیور مبند که بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد. اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی با او یکدل باش و براستی او را دوست بدار. به مادرت گفته ام که در این خصوص برای تو نامه ای بنویسد او بهتر از من معنی عشق را می داند. او برای تعریف عشق که معنی آن یکدلی است شایسته تر از من است.

دخترم برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است. حرف بسیار برای تو دارم ولی به وقت دیگر می گذارم و با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم :

"انسان باش. پاکدل و یکدل زیرا گرسنه بودن صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است"

"پدرت، چارلی چاپلین"
 


رموز یک زندگی خوشبخت

طبیعی‌ترین شکل خانواده ‌این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند .

کوشش مصلحان جامعه ، مخصوصاً پیامبران خدا ، این بوده است که نظام خانواده ، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند . به هرحال خانواده خوشبخت نشانه‌هایی دارد که در اینجا به چند نمونه آن اشاره می‌شود :


1-در بین اعضای خانواده جمله « به من چه یا به توچه » ردو بدل نمی‌شود ، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسؤولیت می‌کنند .
2-افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی‌کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می‌دانند .


3- تاجایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی‌ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی‌روند . همدلی ، همکاری ، همفکری ،‌ هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می‌دانند.


4- باهم اتحاد دارند و در مسایل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می‌رسند و سعی می‌کننداگرسوء تفاهم به وجودآمد ، آن را در درون خود بدون این‌که کسی بفهمد حل کنند .


5-به سلیقه‌ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می‌کنند .


6-نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته‌های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می‌کنند .


7-به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی‌روند .